خدا بود و دیگر هیچ نبود شهید دکتر مصطفی چمران خدایا میدانی که تار پود وجودم با مهر تو سرشته شده است واز لحظه ای که به دنیا آمده ام نام ترا در گوشم خوانده اند ویاد تو را بر قلبم گره زده اند " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد "تو او را خراب کردی. خدایا به هر که وبه هر چه دل بستم تو دلم را شکستی " عشق هر کسی را بدل گرفتم تو قرار از من گرفتی هر کجا خواستم دل مضطرب ودردمندم را آرامش دهم در سایه امیدی وبه خاطر آرزویی"برای دلم امنیتی بوجود آورم تو یکباره همه را بر هم زدی ودر طوفانهای وحشت زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم وهیچ خیر امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامشی وامنیتی در دل خود احساس نکنم ... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم وبه جز تو آرزویی نداشته باشم وجز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم وجز در سایه توکل به تو آرامش وامنیت احساس نکنم ادامه مطلب ... درباره وبلاگ «روحیهی پر نشاط و دلهای پاك دانشجویان این امید را به انسان میبخشد كه نه به نحو استثنا بلكه به نحو قاعده فرآوردهی دانشگاه جمهوری اسلامی چمرانها باشند.» آخرین مطالب نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها |
|||
|